به باران بابا

ساخت وبلاگ
عجب کاری به باران بابا...
ما را در سایت به باران بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alibaran بازدید : 110 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 17:19

چنان کرونایی گرفتم که رفتم اونطرف یه سر زدم عودتم دادن این دنیا...روزگار خاص میگذرهاز پیشنهاد مسئولیت ها که همینجور میان میرن و ....تا بحث گزارشات مراجع...... نیکی، روشن ، نور، سلیمانی تا ......بچه ها اداره همه درگیر ....سادات جدال دارن سر مدیرکلی...‌‌کیانی و جمشی هم خو دنبال انتقام....سالن شرکت نفت و ورزش با امین رفتن‌....چربی ۱۴۰۰ و نتایج عجیب و کمیته های فنی تخصصی و بازرگانی و .‌‌‌‌‌....بماند به یادگار این روزای سخت همش با پا قدم نورای عزیز دایی همراه... + نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۱ ساعت 23:48 توسط علي باران  |  به باران بابا...
ما را در سایت به باران بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alibaran بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 21:31

امروز و بهتر بگم حالا ديگر شده روزي كه گذشت نقطه عطف ديگري بود مدير كل با درخواست رئيس سازمان جهاد كشاورزي براي مامور شدنم موافقت كرد بعد از سه ماه كش و قوس.... حس عجيب احساسات جديد و .... فاصله ها با دوستان كه خيلي قاطي شديم و تازه امسال مچ شده بوديم.... حالا محيط جديد و كارهاي دشوارتر و ..... به نظرم به راه باديه رفتن به زن نشستن باطل ..... بايد تغيير رو شروع كنم و يك دالان تاريك ديگه رو امتحان كنم.... توكل ميكنيم به خود استاد كريم. كه بقول معروف حسبي الله.. علي ايحال بايد جهت يادآوري ايام مينوشتم كه نوشتم. بيابان، ريزگرد، مديرت رواناب، سيد مير، سجادي، كياني، من ، رضا، امير .... دلم براي بعضيها تنگ خواهد شد + نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۱ ساعت 0:9 توسط علي باران  |  به باران بابا...
ما را در سایت به باران بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alibaran بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 21:31

دو روزی میگذره که وارد محیطی جدید با انسان های جدید شدم. انتخابی سخت که برای تجربه ای جدید بهش نیاز داشتم. الان که نوشتم به این نتیجه رسیدم سخت نگیرم و از مسیری که درونش قرار گرفتم لذت ببرم و کسب تجربه کنم. محیط کار کاملا متفاوت و تخصصی است. حس خودم میگه اینجا بیشتر میشه از ظرفیت هام استفاده کنم. کار اینجا با GIS ، AutoCAD و انواع نقشه است. توکل به خدا.حس میکنم الکی الکی ریشامونم سفید شد....چه بود روزگاری گذشت و چی شد روزگارای....شاید یک جوجه جدید زندگی رو از این حالت دربیاره عزیز بابا من و مادر منتظرتیم.... + نوشته شده در دوشنبه سوم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 0:14 توسط علي باران  |  به باران بابا...
ما را در سایت به باران بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alibaran بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 21:31