امروز و بهتر بگم حالا ديگر شده روزي كه گذشت نقطه عطف ديگري بود مدير كل با درخواست رئيس سازمان جهاد كشاورزي براي مامور شدنم موافقت كرد بعد از سه ماه كش و قوس.... حس عجيب احساسات جديد و .... فاصله ها با دوستان كه خيلي قاطي شديم و تازه امسال مچ شده بوديم.... حالا محيط جديد و كارهاي دشوارتر و ..... به نظرم به راه باديه رفتن به زن نشستن باطل ..... بايد تغيير رو شروع كنم و يك دالان تاريك ديگه رو امتحان كنم.... توكل ميكنيم به خود استاد كريم. كه بقول معروف حسبي الله.. علي ايحال بايد جهت يادآوري ايام مينوشتم كه نوشتم. بيابان، ريزگرد، مديرت رواناب، سيد مير، سجادي، كياني، من ، رضا، امير .... دلم براي بعضيها تنگ خواهد شد + نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۱ ساعت 0:9 توسط علي باران | به باران بابا...
ما را در سایت به باران بابا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : alibaran بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 21:31